حرکت های جهادی دانشگاه مازندران

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

لطف خدا...

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۳۵ ب.ظ

26 تیر امسال. اردوی جهادی روستای ... بودیم. بعد از یه حلقه معرفتی که اعضای گروه باهم داشتیم، حدود ساعت دوازده و نیم شب بود که خاموشی زده شد. چند دقیقه بعد (حدود یه ربع) صدای آروم اذان و اقامه شنیدیم. توجه همه جلب شد. طلبه گروه بود که می خواست نماز بخونه. یکی از بچه ها
ازش پرسید: حاجی الآن چه وقت نمازه؟ این دیگه چه نمازیه؟ حاجی آروم بهش گفت نماز شب.
- منم میتونم بخونم؟
- برو وضو بگیر بیا با هم می خونیم.
اون که برا وضو گرفتن بلند شد، بقیه بچه ها هم وسوسه شدن که پاشن و نماز بخونن. خلاصه اون شب لطف خدا شامل حال همه بچه ها شده بود که تونستن نماز شب بخونن.
اگه به این خاطره با نگاه مثبت و حال صاف و پاک نگاه کنید میتونین به رحمت خدا پی ببرید.

خاطره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۳
جهادی دانشگاه مازندران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی